اندیشه مهدویت و آسیب ها - 2
طرح مباحث غیر ضروری
یکی دیگر از انحرافات در مقوله مهدویت، پرداختن به مباحثی است که هیچ ثمرهای ندارد. در روایت آمده است: ((فاغلقوا ابواب السؤال عما لایعنیکم[25]؛ از آنچه ثمرهای برایتان ندارد، بیهوده نپرسید)). مسکن، ازدواج ، همسر، تعداد همسران، تعداد فرزندان و ... از مباحثی هستد که اذهان افراد را به خود مشغول ساخته و از مباحث مهم باز داشته است.
معرفت امام، وظیفه ما نسبت به امام، تبیین و ترسیم استراتژی آینده و ارائه آن برای زمینه سازی و فراهم آوردن شرایط ظهور و ... مسایلی است که پرداختن به آن اهمیت فراوانی دارد.
پیامدها
1. بازماندن از مباحث مهم، کاربردی و ضروری.
2. بستر سازی برای ورود خرافات و سخنان بی دلیل و غیر مستند که در نتیجه، سوداگران برای مطرح کردن خویش یا فریفتن مردم از بازار گرم این مباحث بهره میجویند.
خاستگاه
1. عدم تشخیص وظیفه دینی.
2. هوای نفس که در عوامفریبی بروز مییابد.
3. توهم و خیالپردازی که زمینه داستان سراییهایی چون جزیره خضرا و... است.
4. عدم بررسی سندی و دلالی روایات (چنانکه تأمل و بررسی، به خوبی جزیره خضرا را نفی میکند و با نفی آن، بطلان وجود هزاران فرزند برای حضرت یا تطبیق خضرا بر مثلث برمودا، کاملا روشن میگردد).[26]
5. عدم تبیین و روشنگری اندیشمندان و عالمان دینی.
مبارزه و درمان
1. علم و بصیرت در دین.
2. روشنگری توسط اندیشمندان در موضوعات مرتبط با مهدویت و ذکر مسایل مهم و کاربردی و تبیین وظایف.
3. حساسیت علما نسبت به عوامفریبان و ورود خرافات به ساحت دین و مقولههای دینی نظیر مهدویت.
4. تقوا در مقابل هوای نفس و عوامفریبی.
4. تعجیل
یکی دیگر از آسیبها، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است. شتابزدگی در این امر، در روایات ما بسیار نکوهش شده است:
مرحوم صدوق در کمالالدین نقل کرده که امام جواد(ع) فرمود: ((یهلک فیها المستعجلون[27]؛ در دوران غیبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاک میشوند.))
امام صادق(ع) فرمود:
انما هلک الناس من استعجالهم لهذا الامر. ان الله لایعجل لعجلة العباد ان لهذا الامر غایة ینتهی الیها فلو قد بَلَغوها لم یستقدموا ساعة و لم یستأخروا.[28]
شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکنند.
پیامدها
1. ناسپاسی و اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی
2. رویکرد به منحرفان و مدعیان دروغین مهدویت
3. یأس و ناامیدی در اثر عدم تحقق ظهور
4. شک و تردید
5. دست به اقدام ناشایست زدن
6. استهزا و تمسخر آیات و روایات و معتقدان به غیبت و ظهور.
خاستگاه
1. عدم درک جایگاه مصلحت و حکمت الهی
2. عدم تسلیم نسبت به اراده خدا
3. بی طاقتی و بی ظرفیتی و عدم صبر در سختیها، اذیتها و طعنههای دشمنان
4. تنها خود را معیار دیدن. لذا پایان عمر و زندگی خود را ملاک میداند، نه سیر تاریخ را.
مبارزه و درمان
1. تسلیم اراده و حکمت الهی بودن همراه با آرزوی ظهور و داشتن آمادگی.
امام جواد(ع) فرمودند: ((...یهلک فیها المستعجلون و ینجو فیها المُسلِمون[29]؛ در دوره غیبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاک میشوند و اهل تسلیم نجات مییابند.))
ایمان به غیب و ایمان به حکمت الهی، سبب صبر و تسلیم به جای تعجیل خواهد شد.
طوبی للصابرین فی غیبته، طوبی للمقیمین علی محبته، الذین وصفهم الله فی کتابه وقال: هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب.[30]
خوشا به حال صابران در دورة غیبت او، و استواران در محبت او! همانان که خدای تبارک و تعالی در کتابش چنین توصیفشان فرموده است: این قرآن، هدایت است برای پرهیزگاران، همان کسانی که به غیب ایمان دارند.
در روایت دیگر آمده است:
... و متی علمنا انه عزوجل حکیم، صدقنا بان افعاله کلها حکمة و ان کان وجهها غیر منکشف لنا.[31]
هنگامی که خدای تبارک و تعالی را حکیم بدانیم، همه افعال خدا را مطابق حکمت و مصلحت خواهیم دانست، گرچه سبب آنها برای ما روشن نباشد.
در روایت دیگر آمده که امام سجاد(ع) فرمودند:
و ان للقائم منّا غیبتین ... و امّا الاخری فیطول امدها حتی یرجع عن هذا الامر اکثر من یقول به، فلا یثبت علیه اِلاّ من قوی یقینه و صحت معرفته و لم یجد فی نفسه حرجا مما قضینا و سلّم لنا اهل البیت.[32]
برای قائم ما دو گونه غیبت است:... امّا زمان غیبت دوم به درازا میکشد تا جایی که بیشتر کسانی که به او ایمان داشتند، از اعتقاد خود بر میگردند. فقط کسانی در اعتقاد خود ثابت قدم میمانند که یقینی محکم و استوار و شناختی صحیح داشته و تسلیم ما اهل بیت باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد.
2. علم و بصیرت در دین:
در دو مقولة عواقب تعجیل و آثار صبر، روایات بسیاری آمده است. به مناسبت، به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) عاقبت عجله ، پشیمانی است: ((لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا؛[33] پیش از رسیدن این امر، شتاب مکنید که پشیمان میشوید.))
ب) فضیلت صبر و شتابزده نبودن:
1. جهاد در کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) :
...اما ان الصّابر فی غیبته علی الاذی و التکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسولالله.[34]
آنها که در زمان غیبت او برآزار و طعنه و تکذیب دشمنان صبر کنند، مانند کسانی هستند که در حضور رسول خدا 9 شمشیر زدهاند)).
2. در زمره اهلبیت: و در علیین بودن:
ان من انتظر امرنا و صبر علی ما یُری من الاذی و الخوف، هو غداً فی زمرتنا[35].
کسی که منتظر امر ما باشد و در این راه، بر آزار و ترس و وحشت صبر کند، روز رستاخیز در جرگه ما خواهد بود.
امام حسن عسکری(ع) فرمودند:
یا احمد بن اسحاق ، هذا امر من امر الله و سرّ من سرّالله و غیب من غیب الله فخذ ما آتیتک و اکتمه و کن من الشاکرین ، تکن معنا غدا فی علّیین.[36]
ای احمد بن اسحاق، اینْ امر و سرّ و غیبی است از جانب خداوند. آنچه به تو ارزانی داشتیم فراگیر و از نااهل پوشیدهدار و سپاسگزار باش، تا فردای قیامت در مقامات علّیین با ما باشی.
3. تبیین و روشنگری اندیشمندان نسبت به عواقب تعجیل و آثار صبر و تسلیم و رضا و تذکر به این نکته که مهم، انجام وظیفه است و حرکت در این مسیر و معرفت به امام و راه و مرام او با چنین حالتی، ظهور مقدّم شود یا به تأخیر افتد، هیچ ضرر نکرده و در رکاب و در زمره اهل بیت: قرار داریم.
امام باقر(ع) در تفسیر آیه شریفه: »یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطو[37] فرمودند:
یا ایها الذین آمنوا اصبروا علی اداء الفرائض و صابروا علی عدوکم و رابطوا امامکم المنتظر[38].
ای مؤمنان، در بجا آوردن امور واجب خود، صبر و تحمل داشته باشید و در برابر دشمنانتان، پایداری ورزید و یک دیگر را به شکیبایی سفارش کنید و با امام منتظَر خود، پیوند و رابطه ناگسستنی داشته باشید.
همچنین فرمودهاند:
من مات و هو عارف لامامه، لا یضرّه تقدّم هذا الامر او تأخّر و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم فی فسطاطه.[39]
هر کس با شناخت امامش بمیرد، پیش افتادن این امر یا به عقب افتادن آن به او ضرری نرساند. کسی که با معرفت امامش بمیرد مانند کسی است که با حضرت قائم(ع) در خیمهاش باشد.
نکته : تعجیل، یکی از آفتها و آسیبهایی است که فرا روی منتظر قرار دارد، اما برخی در نقطه مقابل دچار آسیب شدهاند و آن دور شمردن وقت ظهور است که پیامد آن،
بیتفاوتی و قساوت قلب میباشد. در روایتی فرمودهاند:
لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا ولا یطولن علیکم الامد فتقسو قلوبکم.[40]
پیش از رسیدن این امر شتاب نکنید که پشیمان میشوید و آن را دور نشمارید که دلتان قساوت میگیرد.
در روایات دیگر، تکلیف مشخص شده است: ((اهل عجله هلاکند. اهل نجات، کسانیاند که تسلیم اراده خدایند[41]، و امر ظهور را نزدیک میشمارند.[42] (و آنکه امر ظهور را نزدیک داند، خویشتن را آماده میسازد).
5. توقیت:
یکی دیگر از آسیبها ، تعیین وقت ظهور است. چرا که حکمت الهی بر این است که وقت ظهور امام زمان(ع) بر بندگان مخفی بماند. لذا احدی نمیتواند زمانی برای ظهور تعیین کند. مفضل بن عمر گوید: از مولایم امام صادق(ع) پرسیدم:
هل للمأمور المنتظر المهدیّ(ع) من وقت موقّت یعلمه الناس؟ فقال: حاشلله أن یوقّت ظهوره بوقت یعلمه شیعتنا... فقال: یا مفضل، لا اوقّت له وقتا ولا یوقّتُ له وقت، انّ من وقّت لمهدیّنا وقتاً فقد شارک الله تعالی فی علمه وادّعی انّه ظهر علی سِرّه ...[43]
آیا ظهور حضرت مهدی(ع) وقت معینی دارد که مردم آن را بدانند؟ فرمودند: این چنین نیست که خداوند برای آن وقتی تعیین کرده باشد که شیعیان ما آن را بدانند. ای مفضل، برای آن وقتی تعیین نمیکنم. وقتی هم نمیشود برای آن معین کرد. آنکه برای ظهور ما وقتی تعیین کند، خود را در علم خداوند شریک دانسته و مدعی شده که از اسرار خداوند آگاه گشته است.
فضیل از امام باقر(ع) پرسید:
هل لهذا الامر وقت؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون[44] .
آیا برای این امر وقتی معیّن است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمود: آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند.
ابی بصیر گوید: از امام صادق(ع) درباره امام زمان(ع) پرسیدم. فرمود:
کذب الوقاتون، انا اهل بیت لانوقّت، ثم قال: اَبی الله الاّ أن یخلف وقت الموقّتین.[45]
آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند. ما اهل بیت، زمانی برای آن تعیین نمیکنیم. آنگاه فرمود: خداوند چنین اراده کرده است که با هر وقتی که تعیین کنند، حتما مخالفت نماید و ظهور را در آن وقت قرار ندهد.
در روایت دیگر فرمودهاند:
((کذب الموقتون، ما وقّتنا فیما مضی ولا نوقّت فیما یستقبل؛[46]
آنکه برای آن وقتی تعیین کند دروغ گفته است... ما در گذشته وقتی تعیین نکردهایم و در آینده نیز هرگز وقتی برای آن تعیین نخواهیم کرد)).
در برخی روایات، علت عدم تعیین وقت ، چنین بیان شده است: امام جواد(ع) فرمودند:
لو عُیّن لهذا الامر وقت لقست القلوب و لرجع عامّة الناس عن الاسلام و لکن قالوا: ما اسرعه! ما اقربه! تألفاً لقلوب الناس و تقریبا للفرج[47]؛
اگر برای این امر وقتی تعیین شود دلها را قساوت میگیرد و توده مردم از اسلام بر میگردند. بگویید: چه زود است! چقدر نزدیک است! تا دل مردم آرام گیرد و فرج نزدیک شود.
پیامدها
این عمل ـ جدای از این که ادعایی است بی دلیل و دروغی است آشکار؛ چرا که
اهلبیت فرمودهاند: کسی از زمان آن آگاه نیست. ـ پیامدهای متفاوتی دارد که به ذکر آن میپردازیم:
1. ایجاد یأس و ناامیدی به سبب عدم تحقق ظهور در وقت تعیین شده.
2. ایجاد بدبینی نسبت به اصل ظهور.
3. ایجاد بدبینی به شخصیت امام در اثر عدم تحقق ظهور.
4. قساوت قلبها.
5. برگشتن مردم سست ایمان از دین.
خاستگاه
1. تعجیل و شتاب کردن در امر فرج.
2. عوامفریبی در اثر هوی و هوس.
3. توهم و خیال پردازی.
4. عدم تطبیق صحیح آثاری که بر اثر قدرتهای روحی و ریاضتها بهدست میآورند. یعنی چیزهایی را در آینده پیشبینی میکنند، امّا در تطبیق آنها اشتباه نموده و خیال میکنند ظهور است. لذا وقتی تعیین میکنند.
مبارزه و درمان
1. تکذیب:
محمد بن مسلم گوید: امام صادق(ع) فرمود:
یا محمد، من اخبرک عنا توقیتا فلاتهابن ان تکذبه فانا لانوقت لاحد وقتا. [48]
ای محمد، هر کس از جانب ما به تو خبر دهد که ما وقتی برای ظهور تعیین کردهایم، بی مهابا و ترس او را تکذیب کن. زیرا ما برای هیچ کس [حتی خواص] وقتی تعیین نمیکنیم.
نکته قابل توجه این است که در روایت آمده است: ((بی مهابا او را تکذیب کن.)) از این تفسیر به خوبی بر میآید که نباید شخصیت زده شد. ابهت و بزرگی افراد نباید مانع تکذیب شود. هر کس با هر مقام و جایگاهی که دارد اگر برای ظهور وقتی معین کرد، بایستی تکذیب گردد.[49]
2. نزدیک دانستن ظهور همراه با تسلیم.
راه چاره این است که انسان ظهور را نزدیک بداند، هر لحظه منتظر ظهور باشد و با این حال، تسلیم اراده و امر الهی باشد و هیچ امری، پرده صبر او را ندرد که: ((نجی المقربون))[50] و ((نجا المسلمون)).[51]
3. روشنگری و تبیین علما و اندیشمندان دینی.
6. تطبیق
پس از توقیت و تعجیل، آسیبی که قابل ذکر است، تطبیق ناصواب است. به این توضیح که عدهای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آنها را بر افراد یا حوادثی تطبیق
میدهند. البته خودِ تطبیق روایات بر حوادث، آفت و آسیب نیست، بلکه آفت، مطالب و ادعاهایی است که افرادی به صرف خواندن یک یا دو روایت و بدون بررسی آیات و روایات و مطالب تاریخی و قدرت تشخیص صحیح و سقیمِ روایات مطرح میکنند، یعنی بدون داشتن تخصص به اظهار نظر میپردازند.
این تذکر لازم است که در روایات، تشخیص مؤلّفهها و علایم سپاه حق و باطل به عهده علمای راستین گذاشته شده است؛ همانها که در عصر غیبت کبرا به عنوان ((نواب عام)) عهده دار امور گشتهاند.
پیامدها
1. پیامد تطبیق، توقیت و تعجیل است.
2. نومیدی و یأس در اثر عدم اتفاق ظهور.
3. به دلیل عدم تحقق تطبیقهای مطرح شده، باعث بیاعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور میگردد و افراد در اصل ظهور و روایات به شک و تردید میافتند.
خاستگاه
1. توهم زدگی.
2. هوی و هوس و مشکل مطرح سازی خود (بیماری روانی هیستری).
3. دخالت افراد غیر متخصص در مطالب کاملا فنّی و تخصصی.
4. عدم روشنگری کافی توسط علما:
الف) عدم تبیین علایم حتمی و غیر حتمی، عدم طرح مسأله بداء و مسایل مرتبط با علایم ظهور.
ب) نداشتن عکسالعمل مناسب در مقابل مدّعیان.
راه درمان
1. تبیین و روشنگری.
2. تکذیب و مبارزه با انحرافات.
3. کار کارشناسی در مورد علایم و ویژگیها توسط علما.
7. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت
1-7. نظریه تفریطی
برخی غیبت حضرت را به معنای عدم حضور معنا کردهاند. گروهی از اینان عالَمی توهم کرده و آن را ((هورقلیا))[52] نام گذارده و حضرت را در آنجا مکان دادهاند. برخی دیگر حضرت را در دور دستها (جزیره خضرا[53] و...) پنداشتهاند. برخی هر گونه دیداری با حضرت را نفی کردهاند.[54]
این دیدگاهها نادرست است و با روایات ما سازگار نیست. مطابق روایات، حضرت بر خلاف عیسای پیامبر(ع) به آسمان نرفته، در میان مردمان است، در شهرها و بازارها و... قدم مینهد:
... صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم
ولایعرفونه ... .[55]
صاحب الامر در میان مردم رفت و آمد میکند، به بازارهایشان میرود و بر فرشهایشان قدم مینهد، ولی او را نمیشناسند.
هر ساله در مراسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند و میشناسد و مردم هم او را
میبینند ولی نمیشناسند:
والله ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم کل سنة فیری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه[56].
به خدا سوگند که صاحب الامر، هر سال در مراسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند و
آنها را میشناسد، ولی مردم او را با آنکه میبینند نمیشناسند.[57]
جزیره خضرا،[58] عالم هور قلیا[59] و مانند اینها توهمهایی هستند رد شده و افسانههایی هستند بی دلیل.
پیامدها
1. دور از دسترس قراردادن امام.
2. کم رنگ جلوه کردن تأثیر وجود امام، در اثر عدم اعتقاد به حضور ملموس ایشان.
خاستگاه
1. عدم درک دقیق مفهوم غیبت.
2. دوری از آیات و روایات.
3. هوای نفس.
4. اطمینان به برخی نقلهای غیر معتبر مثل جزیره خضرا.
5. عدم بصیرت کافی و تفقّه در دین.
6. بدگمانی و عدم اطمینان به نقلهای معتبر. (کسانی که هر نوع دیداری را نفی میکنند).
7-2. نظریه افراطی
در مقابل این دیدگاه، دیدگاه دیگر هیچ تفاوتی بین غیبت و حضور قائل نیست. توقع دارد حضرت در هر امری دخالت نماید. این دیدگاه نیز به خطا راه پیموده است. اگر قرار بود حضرت مستقیماً در هر کاری دخالت کنند یا همه به محضرشان مشرف شوند، دیگر غیبت معنایی نداشت.
پیامدها
1. رویکرد و توجه زیاد مدعیان ارتباط و ملاقات.
2. توهم زدگی و خیالپردازی.
3. ناامیدی و یأس در اثر عدم ملاقات.
خاستگاه
1. عدم درک دقیق مفهوم غیبت.
2. توهم و خیالپردازی.
3. عدم درک جایگاه معجزات، امدادهای غیبی و اسباب و علل مادی.
4. عدم تفقّه و تخصّص در دین.
5. هوای نفس.
راه درمان افراط و تفریط
1. دوری از خیالپردازی و توهمات.
2. رویکرد به معارف ناب دینی و علمای ربّانی.
3. مقابله با انحرافات و بدعتها و توهم گراها.
4. تبیین و روشنگری توسط علمای دین.