اندیشه مهدویت و آسیب ها - 3
ملاقات گرایی
از آسیبهایی که در عصر غیبت برای منتظران اتفاق میافتد، مدعیانی هستند که بیدلیل یا به سادهترین اتفاق، ادعای ملاقات میکنند، یا کسانی که تمام وظیفه خویش را رسیدن به دیدار حضرت میپندارند و از باقی وظایف غافل شده و افراد را تنها به این عمل، به عنوان برترین وظیفه، فرا میخوانند.
پیامدها
1. یأس و ناامیدی در اثر عدم توفیق دیدار.
2. توهم گرایی و خیالپردازی.[60]
3. رویکرد به شیّادان و مدّعیان مهدویت، نیابت و مدّعیان ملاقات.
4. دور ماندن از انجام وظایف اصلی، به دلیل اهتمام بیش از اندازه و غیر متعادل به دیدار.
5. بدبینی به امام(ع) به علت عدم دیدار.[61]
خاستگاه
1. نبود بصیرت و آگاهی نسبت به دین و نشناختن وظایف اصلی و فرعی.
2. توهم و خیالپردازی.
3. هوای نفس.
درمان
مهمترین راه درمان این آسیب، توجه و رویکرد به منابع اصیل، معارف ناب دین در پرتو مراجعه به علمای راستین است که در این صورت، برای ما روشن میشود که بسیاری امور مطلوب و خوب هستند، امّا خدای متعال آنها را به عنوان وظیفه بر دوش ما ننهاده (مانند ملاقات حضرت ولی عصر(عج)) یا اینکه در میان تکالیف و وظایف دینی رتبهبندی وجود دارد و در مقام عمل، لازم است به درجه اهمیت و ضرورت آنها توجه شود. به راستی در میان وظایفی مانند تقوا، خودسازی، تکالیف اجتماعی، انتظار و ... ملاقات چه جایگاهی دارد؟!
9. آرزوگرایان بی عمل
برخی گمان میکنند که تنها اعتقاد به اهل بیت: و محبّت امام زمان(ع) کافی است. اینان میپندارند که در قبال گناهشان عذابی نخواهد بود. این توهم که در قرآن و روایات مردود شمرده شده است، تمنّی یا امید کاذب نام دارد. اینان چون اهل کتاب فکر میکنند همین که نام دین و مذهب را بر خود نهادهاند، اهل سعادتند و عذاب نخواهند شد:
و قالوا لن یدخل الجنة إلاّ من کان هودا او نصاری تلک امانیهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین؛[62]
و گفتند: هرگز هیچ کس به بهشت نمیرود مگر آن که یهودی یا مسیحی باشد. این از آرزوهای آنهاست. بگو : اگر راست میگویید، دلیلتان را بیاورید.
در روایات نیز این گروه تکذیب شدهاند: ((کذب المتمنون[63]؛ آرزومندان خیالپرداز دروغ میگویند.))
اسماعیل فرزند امام صادق(ع) گوید: از پدرم پرسیدم:
یا ابتاه، ما تقول فی المذنب منّا و من غیرنا؟ قال(ع): ...لیس بامانیکم و لا امانی اهل الکتاب من یعمل سوءاً یُجز به ....[64]
در مورد گناهکاران ما و غیر ما چه می گویید؟ حضرت فرمود: [فضیلت و برتری] به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست؛ هر کس عمل بدی انجام دهد، کیفر داده میشود... .
قلت له: قوم یعملون بالمعاصی و یقولون نرجو، فلا یزالون کذلک حتی یأتیهم الموت. فقال: هولاء قوم یترجَّحون فی الامانیّ، کذبوا، لیسوا براجین، انّ من رجا شیئاً طلبه و من خاف من شیء هرب منه.[65]
به حضرت صادق(ع) عرض کردم: گروهی معصیت میکنند و میگویند ما امید و رجا داریم. پیوسته چنین باشند تا اینکه مرگ آنان را دریابد. امام(ع) فرمود: اینان گروهیاند که در آرزوهای خویش غوطهورند و آرزوهایشان آنان را از راه استوار منحرف کرده است. دروغ میگویند. اهل رجا و امید نیستند. قطعاً کسی که به چیزی امید داشته باشد، به دنبال تحقق آن است و در طلب آن برآید و آنکه از چیزی بیمناک باشد، از آن پرهیز میکند و میگریزد.
امید و رجای واقعی چیز دیگری است. مفضل گوید: امام صادق(ع) فرمود:
ایاک و السفلة، فانما شیعة علیّ من عف بطنه وفرجه واشتد جهاده وعمل لخالقه ورجا ثوابه وخاف عقابه، فاذا رأیت اولئک فاولئک شیعة جعفر.[66]
از فرومایگان بپرهیز! تنها کسانی شیعه علی میباشند که در باب شکم و شهوت خویش، عفّت ورزند و اهل تلاش و کوشش باشند و برای خدا به عمل پردازند و ثواب الهی را امید برند و از عذاب او بیمناک باشند. این افراد، شیعه واقعی جعفر [بن محمد(ع)] هستند.
متأسفانه، برخی افراد در قالب سخن یا شعر و بدون توجه به جایگاه و ضوابط توسل و شفاعت اهل بیت: ایجاد کننده یا تقویت کننده این آسیب و طرز تفکرند.
پیامدها
1. عمل نکردن به وظایف فردی و اجتماعی (واجبات، محرمات و...).
2. انتظار منفی و عدم اقدام عملی و انجام وظیفه در قبال امام(ع).
3. توهم بی جا (رضایت از خویشتن و عملکرد خود).
خاستگاه
1. تفاوت نگذاشتن میان امید و رجای واقعی با خیالپردازی و آرزوگرایی و عدم شناخت جایگاه آن.
2. هوای نفس، به عنوان ریشة توجیهات: بل یرید الانسان لیفجر امامه؛[67] [انسان در معاد شک ندارد] بلکه او میخواهد [آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت] در تمام عمر گناه کند.
3. عدم شناخت خدایِ مهربان و حکیم که خداوند گرچه مهربان است، حکیم و عادل هم است.
4. دیدگاه احساسی و غیر منطقی نسبت به ائمه: و عدم درک قهر و مهر که قبلا اشاره شد.
درمان
1. تأمل و تدبّر در آیات و روایات نظیر: ان اکرمکم عند الله اتقیکم[68]؛ گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
2. توجه به این نکته که: میزان و معیار اعمال، نیت خالص همراه با انجام وظایف فردی و اجتماعی است:
بسم الله الرحمن الرحیم، والعصر، ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر[69]؛
به نام خداوند بخشنده مهربان. به عصر سوگند که انسانها همه در زیانند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نمودهاند.
10. عاشق نمایانِ دنیاخواه
برخی، ائمه و امام زمان را صرفا برای دنیا و منافع آن و رسیدن به جاه و منصب
میخواهند. حتی اگر برای ظهورش دعا میکنند، صرفاً برای خویش و مطامع دنیوی است[70] و اگر امام، بنا به دلایلی، به آنها توجه نکند، با امام به دشمنی برمیخیزند که طلحه و زبیرها در طول تاریخ بسیار بوده و خواهند بود. اما آنچه به عنوان آسیب در اینجا مطرح میگردد و بیشتر حالت عمومی دارد، نگاهی است که بسیاری نسبت به امام دارند. توسّل به امام و خواستن حوایج دنیوی و واسطه ساختن امام به درگاه پروردگار عظیم، امری است صحیح و مورد تأکید روایات، اما امام را صرفاً برای این امور خواستن، نشانه عدم درک درست از جایگاه امام در نظام هستی است و متاسفانه باید گفت نشانه این است که هنوز عطش واقعی نسبت به ظهور پیدا نشده است و آمادگی بشر هنوز تحقق نیافته است.
پیامدها
1. دشمنی و ستیز با امام.
2. کم اعتقادی یا بیاعتقادی به امام در اثر عدم تحقق خواستههای پایان ناپذیر و گاه بیمصلحت.
خاستگاه
1. عدم درک جایگاه امام و امامت.
2. خود محوری و خودخواهی.
راه درمان
1. معرفت در اثر تدبّر در دین.
2. تربیت و تمرین نفس بر مقدّم ساختن خواسته امام بر خواستة خویش.
یکی از ویژگیهای سلمان که او را ممتاز نمود، این بود که خواستة امام را بر خواستة خویش مقدّم میساخت:
عن منصور بزرج قال: قلت لابی عبدالله الصادق(ع): ما اکثر ما اسمع منک یا سیّدی ذکر سلمان الفارسی! فقال: لاتقل الفارسی ولکن قل سلمان المحمّدی، أتدری ما کثرة ذکری له؟ قلت: لا. قال: لثلاث خصال: احدها ایثاره هوی امیرالمؤمنین(ع) علی هوی نفسه و الثانیة حبّه للفقراء واختیاره ایّاهم علی اهل الثروة و العدد و الثالثة حبّه للعلم والعلماء. ان سلمان کان عبداً صالحاً حنیفاً مسلما و ما کان من المشرکین.[71]
منصور بزرج گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: سرورم، چه بسیار میشنوم از شما یاد کرد سلمان فارسی را! فرمود: نگو سلمان فارسی، بلکه بگو سلمان محمّدی(ص) میدانی چرا بسیار از او یاد میکنم؟ عرض کردم: نه. فرمود: برای سه صفت:
1. مقدّم داشتن خواستة امیر مؤمنان بر خواستة خویش.
2. دوست داشتن فقرا و مقدم داشتن آنها بر ثروتمندان.
3. دوست داشتن علم و علما.
11. مدّعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه
در هر عصری عدهای به دروغ، ادّعای مهدویت نموده یا دیگران چنین نسبتی به آنان دادهاند و بدین وسیله فرقههایی ایجاد کردهاند. چه در دوره غیبت صغرا و چه در دوره غیبت کبرا، کسانی بودهاند که نیابت خاصه یا وکالت امام را به دروغ، ادعا میکردهاند. البته ادعاهای این افراد به صورتهای متفاوتی، ارائه شده است:
1. مهدویت[72].
2. نیابت خاصه، وکالت، بابیت یا ... افرادی که مدعیاند هر موقع بخواهند امام را
میتوانند ببینند، مشکلات بهواسطه آنان حل میشود، آنها واسطه و باب میان مردم و امام هستند، پیامی را از امام آوردهاند یا پیامی را برای امام میبرند.[73]
3. نیابت عامه: عدهای خود را به جای علمای ربّانی، مراجع عظام تقلید و فقها و... معرفی میکنند با این که در این دوران، عقل و نقل، وظیفه همه را روشن ساخته است و آن، مراجعه به علما و فقها است. اینان راهی جدای از قران و سنت و عقل برگزیده و سیر و سلوکی معرفی میکنند و رهْ نرفته، ره میآموزند.[74]
پیامدها
1. گمراهی مردم.
2. دوری از مسیر اهلبیت:.
3. به بازی گرفته شدن دین.
4. اختلافات دینی در اثر متابعت از فرقه های انحرافی.
خاستگاه
1. مشکلات روحی و روانی، عقده خود کم بینی، هیستری و مطرح کردن خود.[75]
2. نفسانیات و مشکلات اخلاقی و ضعف ایمان.
3. توهم و خیالپردازی.
4. هوی و هوس و خواسته های دنیوی و جاه و مقام.
5. جهل و ناآگاهی.
6. سکوت اندیشمندان و عالمان یا به موقع و مناسب تصمیم نگرفتن.
7. مشکلات سیاسی، تأثیر اَیادی اجانب مثل فریفتن محمد علی باب و...[76].
8. عدم معرفت به جایگاه و شأن امام و جانشینی ایشان.
درمان
1. تقوا و تهذیب نفس.
2. علم و بصیرت دینی و سیاسی علما، اندیشمندان، دولتمردان و مردم.
3. روشنگری علما و اندیشمندان، تکذیب منحرفان.
4. برخورد دولتمردان جامعه اسلامی (مثل برخورد امیرکبیر با بابیت که ستودنی است).[77]
5. عدم تسامح و اغماض در برخورد با انحرافات و بدعتها.
12. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام
یکی دیگر از آسیبهایی که وحدت جامعه اسلامی را خدشهدار ساخته و زمینه را برای فعالیت دشمنان دین و مهدویت (به صورتهای مختلف مانند دشمنی روشن و بیواسطه،
فرقهسازی، مدعیان و...) فراهم میآورد، عدم پیروی از نوّاب عام امام عصر(ع) است با آنکه اطاعت از این بزرگواران، در عقل و نقل تأکید شده است.
پیامدها
1. گمراهی و ضلالت.
2. پراکندگی افراد و عدم وحدت در سایه رهبری واحد.
3. شکست پذیر بودن در مقابل دشمن و عدم مقاومت.
خاستگاه
1. عدم بصیرت کافی در دین.
2. توجه نکردن به دلایل عقلی و نقلی.
3. توهم پیروی مستقیم و بیواسطه از امام عصر(ع).
4. توقع نیابت خاصه در عصر غیبت کبرا.
5. هوی و هوس.
6. اغراض سیاسی و شیطنت های استکبار.
درمان
تبیین عقلی و نقلی ضرورت رویکرد به نوّاب عام
تبیین ادله عقلی در آسیب اول، بررسی شد و گذشت.
ادله نقلی:
امام صادق(ع) فرمودند:
فاما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه، مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلّدوه و ذلک لایکون الا بعض فقهاء الشیعة لاکلّهم.
از میان فقیهان، فقیهی که نفس و دین خود را ـ نه دنیایش را ـ نگاهدار باشد (پرهیزگار)، با هوی و هوسهایش مخالفت نماید و فرمان مولایش را اطاعت کند، باید مردم از او تقلید کنند و دارای چنین صفات والایی نباشد مگر برخی از فقهای شیعه، نه همه آنان.[78]
در توقیع محمد بن عثمان عمری خطاب به اسحاق بن یعقوب از امام زمان(ع) چنین آمده است:
اما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجةالله علیکم.
در حوادث و پیشامدها به راویان احادیث ما (فقها) مراجعه کنید؛ چرا که آنان حجت من بر شما و من حجّت خدا بر شمایم.[79]
2. بصیرت دینی و سیاسی.
3. هماهنگی و وحدت رویه بین اندیشمندان و علما در حمایت از فقیهی که عهدهدار امور گشته است.
4. تلاش برای حل مشکلات دینی، فکری، سیاسی و اجتماعی جامعه با همفکری اندیشمندان و علما.
13. فعالیتهای غرب و مستشرقان
یکی دیگر از آسیبها و تخریبها، تحریفهایی است که توسط مستشرقان در مقولة مهدویت پدید آمده است. آنان مغرضانه یا بدون مراجعه به منابع اصیل، مطالبی را به نام دین و مهدویت ارائه میدهند و در پی آن، افرادی نیز با مطالب و مقالههای آنان برخورد علمی کرده و آن را یک کار علمی و تحقیقی و بدون هیچ عیب و نقص میپندارند و در کتابها و مقالات خویش از آن بهره میگیرند.[80]
پیامدها
1. دوری گزیدن جوامع غیر اسلامی از مطالب اصیل اسلامی به طور کلی و مهدویت به طور خاص که مورد بحث است.
2. ایجاد شک و تردید یا تنفّر در میان معتقدان کم اطلاع.
خاستگاه
1. بی اطلاعی از منابع اصیل.
2. مراجعه به منابع دست چندم به جای منابع اصیل و دست اول.
3. مراجعه به منابع و آرای مخالفان شیعه، مثلا در بررسی دیدگاه مهدویت شیعی به جای مراجعه به منابع اصیل شیعی، آن را در میان دیدگاههای اهل سنت جستوجو
میکنند. (قاعده این است که برای شناخت اندیشه و آرای مذهبی، به کارشناسان و متخصصان خود آنها رجوع شود).
4. جدایی از علما و کارشناسان مذهب یا آن مقوله، بیاعتنایی یا بیاطلاعی یا عدم طرح توضیحات کارشناسان مربوط.
5. برخورد مغرضانه و جانبدارانه به جای بی طرفی با مقولات علمی.
6. سیاست بازی و شیطنتهای استکبار.
درمان
1. تبیین، روشنگری، حل شبهات و... توسط علما و اندیشمندان مانند ارائة دائرة المعارفها با توضیحات کافی و دلایل معتبر و اصیل و... .
2. هوشیاری در مقابل غرض ورزیها و سیاست زدگیها.
3. مبهوت نشدن در مقابل غرب، مستشرقان و... .
پی نوشتها:
[60] . مدتی قبل، در نشریه خورشید مکه، (ش 17 و 21) آیه و عبارتی منسوب به امام زمان4 چاپ شده بود و به خط ایشان، (با تصریح این که دقیقاً از روی خط امام، تصویر گرفتهاند) اما متوهّمان غافل از این بودند که آیة نوشته شده کاملا اشتباه است. (یعنی نعوذبالله امام آیه را اشتباه نوشته است).
[61] . همایشی دانشجویی در یکی از شهرها برقرار شده بود. پس از پایان همایش، دانشجویی میگفت: مدتی جمکران میآمدم برای این که آقا را ببینم، چون موفق نشدم قهر کردم.
[62] . بقره، 111.
[63] . نعمانی، الغیبة، باب 11 ، ص 197.
[64] . نساء، 123.
[65] . الکافی، ج 2، باب خوف و رجاء، ص 68.
[66] . حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 1، ب 20 ، ص 86.
[67] . قیامة، آیه 5.
[68] . حجرات، 13.
[69] . عصر.
[70] . ر.ک: تحفالعقول، ص 513؛ روایت مفضل بن عمر از امام صادق(ع) بدین مضمون که: مردم درباره ما سه گروهاند: دو گروه به دنبال جاه و مقامند و برای اینکه مردمان را بدرند، محبت ما اهل بیت: را اظهار میدارند و گروه سوم که (این گونه نیستند) از ما
اهلبیت میباشند و ما از آنهاییم.
[71] . طوسی، امالی، مجلس 5 ، ص 133.
[72] . طوسی، الغیبة، فصل 6، باب ذکر المذمومین الذین ادعوا البابیة و السفارة کذبا و افتراء لعنهم الله، ص 397؛ فصلنامة انتظار، ش 8 و 9 و10، مقاله: متمهدیان و مدعیان دروغین مهدویت، محمد رضا نصوری.
[73] . همان.
[74] . مانند دراویش، صوفیه و... .
[75] . فصلنامه انتظار، ش 5، مقاله: از شیخیگری تا بابیگری، عزالدین رضانژاد.
[76] . فصلنامه انتظار، ش 1، مقاله: از بابیگری تا بهاییگری، عزالدین رضانژاد.
[77] . فصلنامه انتظار، ش 5، از شیخیگری تا بابیگری؛ عزالدین رضانژاد.
[78] . وسائل الشیعة، ج 27 ، باب 10، ص 131.
[79] . طوسی، الغیبة، فصل 4، ص 290.
[80] . دایرة المعارف بریتانیکا، واژة مهدی و اسلام و زرتشت؛ دایرة المعارف دین و اخلاق، واژة مهدی؛ موسوعة المورد، منیر بعلبکی.
منبع :فصلنامه انتظار