اندیشه مهدویت و آسیب ها - 1
مقوله مهم مهدویت، به دلیل اثرات بسیار حیاتبخش و بهجتزایی که دارد؛ در معرض خطرات و آسیبهایی است. نوشتار حاضر بدنبال طرح برخی آسیبها، با ذکر پیامدها و خاستگاه هر یک بوده و در پایان به مبارزه و درمان آن همّت گمارده است؛ این آسیبها به قرار ذیلاند:
1. برداشتهایی انحرافی از مقوله انتظار فرج؛
2. افراط و تفریط در ارائه چهرة مهر و قهر از امام عصر(عج)؛
3. طرح مباحث غیرضروری؛
4. شتابزدگی و تعجیل؛
5. توقیت و تعیین وقت ظهور؛
6. تطبیق نادرست نشانههای ظهور؛
7. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت؛
8. ملاقات گرایی؛
9. آرزوگرایان بی عمل؛
10. عاشق نمایان دنیاخواه؛
11. مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه؛
12. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام؛
13. فعالیتهای غرب و مستشرقان.
پیش در آمد
هر امر مهمی به نسبت اهمیتش، در معرض خطرها و آسیبهایی است.مقوله مهم مهدویت هم با اثرات بسیار حیاتبخش و بهجت زای خود که کمترین آنها، امید به آینده و سر فرو نیاوردن در مقابل حوادث، ستمها و سختیهاست، از این قاعده مستنثی نیست.
آنچه بدنبال طرح آنیم؛ آسیبهایی است که پیش از ظهور و در دوران غیبت رخ مینماید. سخن از آسیبهای دیگر مانند آنچه در مقابل جریان قیام مهدوی رخ مینماید، را به وقتی دیگر وا میگذاریم.
هدف این نوشتار، بررسی برخی آسیبها با تبیین آثار و خاستگاه هر یک است تا راه مبارزه و درمان آنها روشن گردد.
1. برداشتهای انحرافی از مقوله انتظار فرج
1ـ1ـ برخی انتظار فرج را در دعا برای فرج، امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی منحصر دانسته و بیشتر از آن، وظیفهای برای خویش قائل نیستند.
1ـ2ـ گروهی دیگر، حتی امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی را نیز بر نمیتابند. چون معتقدند در دوران غیبت، کاری از آنها بر نمیآید و تکلیفی به عهده ندارند، و امام زمان(ع) خود، هنگام ظهور کارها را اصلاح میکند.
1ـ3ـ پندار گروه سوم چنین است که جامعه بایستی به حال خود رها شود و کاری به فساد آن نباید داشت تا زمنیه ظهور ـ که دنیایی پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آید.
1ـ4ـ گروه چهارم، انتظار را چنین تفسیر میکنند: نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلکه بایستی به آنها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت حجّت هر چه بیشتر فراهم گردد.
1ـ5ـ دیدگاه پنجم، هر حکومتی را به هر شکل ، باطل و برخلاف اسلام میداند و
میگوید: ((هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روایات معتبر است)) به این استدلال که در روایات آمده است: ((هر عَلَم و پرچمی قبل از ظهور قائم(ع) باطل است.))[1]
پیامدها:
پیش از طرح منشأ و علل چنین دیدگاههایی، لازم است برخی از پیامدهای این نظریات گفته شود تا مشخص گردد که چرا این برداشتها، برداشت انحرافی (انتظار تلخ یا منفی) نامیده میشود:
1- قانع بودن به وضع موجود و عدم کوشش برای تحقق وضعی برتر
2- عقب ماندگی توده
3- تسلّط بیگانگان و زبونی در مقابل آنها (نبودن استقلال و آزادی)
4- ناامیدی و پذیرش شکست در حوزه فرد و اجتماع
5- ناتوانی دولت و نابسامانی کشور
6- فراگیر شدن ستم و انفعال و بی تحرّکی در مقابل ظلم
7- قبول ذلّت و بدبختی در حوزه فرد و اجتماع
8- تنبلی و بیمسؤولیتی
9- مشکلتر ساختن حرکت و قیام امام زمان(ع) چرا که هر چه فساد و تباهی بیشتر شود، کار امام(ع) در مبارزه سختتر و طولانی میگردد
10- تعطیلی محتوای بسیاری از آیات و روایات مانند: امر به معروف و نهی از منکر، سیاست داخلی و خارجی، چگونگی برخورد با کفار و مشرکان، دیه، حدود، دفاع از محرومان عالم و... .
خاستگاه
منشأ برداشتهای انحرافی عبارت است از:
1- کوته فکری و عدم بصیرت کافی نسبت به دین
2- انحرافات اخلاقی (برخی از قائلان دیدگاه دوم)
3- انحرافات سیاسی(برخی از قائلان دیدگاه چهارم و پنجم)
4- توهم اینکه امام زمان(ع) کارها را به وسیله اکراه و اجبار یا فقط از طریق معجزه انجام میدهد؛ پس نیاز به مقدمات و زمینهسازی نیست.
5- توهم اینکه غیر از امام زمان(ع) هیچ کس نمیتواند همه فسادها و تباهیها را به صورت کامل بر چیند و تمامی خیرها و صلاحها را در همه ابعاد و زمنیهها حاکم سازد؛ پس کاری از دیگران بر نمیآید.
6- هدف، وسیله را توجیه میکند: ((الغایات تبرّر المبادی؛ هدفها، وسیلههای نامشروع را مشروعیت میبخشد.)) پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعة فساد است.
7- عدم فهم صحیح روایتهایی که ظلم و جور آخرالزمان را مطرح میکنند و این اشتباه که پس بایستی، یا کاری به فساد و تباهی نداشت و در قبال آن، موضعِ بی طرفی اتخاذ کرد (دیدگاه چهارم) یا حتی دیگران را به گناه فرا خواند (دیدگاه پنجم).
8- جدای از مسایل سیاسی و اهل سیاست که به دنبال رکود جوامع اسلامیاند، عدم فهم روایات ((بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) نیز، زمینه ساز دیدگاه پنجم است.
مبارزه و درمان
قبل از پاسخ تفصیلی به دیدگاهها و علل اشتباهات، چند نکته را که در حل زیربنایی مطالب مذکور مفید است، یادآوری میکنیم:
1- علم و بصیرت در دین، در مقابل کج اندیشیها و برداشتهای غلط
2- تقوا در مقابل هوی و هوس
3- علم و بصیرت در حوزه سیاست و اجتماع برای تشخیص دوستان و دشمنان و روشن شدن عملکرد سیاست بازان
4- تبیین و روشنگری اندیشمندان و علما در حوزه مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی
5- پیروی از علمای راستین که مصداق نایبان عام امام زمانند
6- به حاشیه راندن تفکرات متحجرانه و جمودگرا.
پاسخ تفصیلی:
1. حرکت امام زمان(ع) مانند امور دیگر، روال طبیعی دارد و قرار نیست همه امور، معجزه آسا صورت پذیرد. امام صادق(ع) فرمود:
((لو قد خرج قائمنا(ع) لم یکن الا العلق و العرق و النوم علی السروج[2]؛ قائم ما که قیام کند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مبارزه پی در پی ) بر روی زینها نیست)).
2. قیام امام زمان(ع) زمینه سازی و آمادگی میطلبد. چنانکه در روایات، عدهای
به عنوان زمینهسازان حکومت مهدی(ع) نامبرده شدهاند: ((فیُوطِئُون لِلمهدیّ یَعنی سُلطانه)).[3] در روایات دیگر، در توصیف منتظران واقعی آمده است:
انّ اهل زمان غیبته و القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان... اولئک المخلصون حقّاً و شیعتنا صدقاً و الدُّعاة الی دین الله سرّاً و جهراً[4]. ...آنان خستگی ناپذیر، در آشکار و نهان دیگران را به دین خدا فرا میخوانند.
3. اگر اصلاح به صورت کامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
4. این دیدگاه ((هدف، وسیله را توجیه می کند)) از نظر دین کاملا اشتباه است؛ زیرا همان طور که حکومت حضرت مهدی(ع) ریشه کن کننده ظلم و جور و برپا کننده عدل است و از قلدری و قساوتْ تهی میباشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد: از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری برکنار و از دروغگویی و ریاکاری خالی باشد. قداستْ مجوّز گناه نمیشود؛ چرا که گناه جز گناه نمیزاید و با ظلم نمیشود عدل به پا کرد و با عقیدة انتقام نمیتوان دادگری کرد.[5]
5. بدیهی است که لازم نیست همه مردم ظالم یا فاسد گردند تا ((ظلم فراگیر)) به وجود آید. آری، نگاهی کوتاه و گذرا به جهان نشان میدهد که ظلمْ عالم را فرا گرفته است، عدهای ظالمند و بسیاری مظلوم. از طرفی هیچ منافاتی ندارد که در کنار این ظلم وجور، دوستان و منتظران آن حضرت با زمینه سازی مثبت و آیندهساز، در اندیشه مقدمه چینی برای انقلاب جهانی ایشان باشند. پس ظلم و فساد به صورت نسبی در جهان شیوع دارد. امام صادق(ع) میفرماید:
((...لاوالله لایأتیکم حتّی یشقی من شقی و یسعد من سعد[6]؛
این امر (فرج) تحقق نمیپذیرد تا اینکه هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند)).
پس سخن در این است که گروه سعادتمند و شقاوتمند هر کدام باید به نهایت کار خود برسند. نه اینکه ((سعید))ی در کار نباشد و فقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند.
از سوی دیگر، بدیهی است که آیات و روایات ما را به مبارزه با ظلم و ستم فرا خواندهاند. پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند:
یکون فی آخر الزمان قوم یعملون المعاصی و یقولون انّ الله قد قدرها علیهم، الرادّ علیهم کشاهر سیفه فی سبیل الله؛[7] در آخرالزمان، گروهی معصیت میکنند و میگویند: ((خدا برای آنان چنین مقدّر کرده است.)) (کنایه از جبر) کسی که اینها را رد کند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده است.
6 . در مورد ((بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) گفتنی است که این روایات مانند احادیث دیگر لازم است بر قرآن، سنّت و عقل عرضه گردند تا مواردی مانند: ((حکومت))، ((تخصیص))، ((تخصّص)) و ((ورود)) و راههای دیگرِ جمع، اِعمال شود. حتی در روایات آمده است که اگر روایتی مخالف صریح قرآن بود، بایستی کنار نهاده شود.
به هر حال آنچه آیات و روایات و عقل ما را به آن رهنمون میشوند، بطلان همه قیامها، فعالیتها و جریانهای قبل از ظهور نیست، بلکه منظور از بطلان قیام و عَلَم در روایات، بطلان قیامی است که به نام حضرت مهدی(ع) صورت گیرد ـ چنان که قیام زید و امثال آن در روایات معتبر، تأیید شدهاند[8] ـ به عنوان نمونه به ذکر روایاتی بسنده میکنیم:
امام کاظم(ع) فرمود:
رجل من اهل قم یدعو الناس الی الْحقِّ یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف ولایملّون من الحرب ولا یجبنون وعلی الله یتوکلون والعاقبة للمتقین[9]؛ مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت میکند. طرفداران و یاران او، مردمی استوارند و آهنین که از جنگ خسته نمیشوند و از دشمن نمی هراسند و تنها به خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن کسانی است که اهل تقوا هستند.
در روایت دیگر، امام باقر(ع) کشتگان مبارزان قبل از ظهور را به عنوان شهید یاد میکند: ((...قَتْلاهْم شُهَداء))[10].
دیدگاه صواب
در مقابل دیدگاههای مطرح شده، نگرش دیگری هم وجود دارد که انتظار را به معنای فراهم آوردن زمینههای ظهور، ظلمستیزی به مقدار توان و آمادگی برای ظهور حضرت
میداند. در این دیدگاه، فرد بایستی عالم را برای آمدن حضرت مهیا کند و نه تنها امر به معروف و نهی از منکر نماید، بلکه باید به دنبال تشکیل حکومت صالح و حفظ و حراست از کیان اسلامی نیز باشد.
حضرت امام(ره) در این باره میفرماید: البته پرکردن دنیا از عدالت، این را ما
نمیتوانیم بکنیم. اگر میتوانستیم میکردیم. اما چون نمیتوانیم باید ایشان بیایند. الان عالم پر از ظلم است، اگر ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است] و... باید چنین کنیم. اما چون نمیتوانیم باید او بیاید. اما باید فراهم کنیم کار را . فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک کنیم. کاری کنیم که عالم مهیا شود برای آمدن حضرت.[11]
اینهایی که میگویند هر عَلَمی بلند شود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد. این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمیفهمند چه میگویند. این حرفها را به اینها تزریق کردند، امّا خودشان نمیدانند دارند چه میگویند. نبودن حکومت، یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند. بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار کنند. ما اگر فرض کنیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم. برای اینکه برخلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایات قابل عمل نیست.[12]
شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. فراهم کردن این است که مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. انشاء الله ظهور میکند ایشان.[13]
اکنون که دوران غیبت امام(ع) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم میآید. عقل هم به ما حکم میکند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آورند، بتوانیم جلوگیری کنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم.[14]
از غیبت صغرا تا کنون که هزار و چند صد سال میگذرد ـ و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند ـ در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟! و هر که هر کاری خواست بکند؟! و هرج و مرج است؟!
اعتقاد به چنین مطلبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمیتواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع کنیم یا امروز مالیات و خرید و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود، قانون کیفری اسلام و دیات و قضا باید تعطیل شود. هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است.[15]
اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این که اسلام، تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند و ما اگر کارهای آنها را امضا نکنیم رد نمیکنیم. آیا باید این طور باشد؟[16]
نتیجه
دلایل عقلی و نقلی که معیار درستی دیدگاههای متفاوت در انتظار فرج میباشند بیانگر مطالب زیر میباشند:
از سویی سخن آیات و روایات درباره امر به معروف و نهی از منکر، حدود، دیات، دفاع، جهاد،کمک به محرومان ، چگونگی برخورد با ظلم و عدم تسلیم در برابر ستم (مانند پیمان خداوند از دانشمندان که بر شکم بارگی عدهای و گرسنگی عدهای دیگر آرام نگیرند و حق مظلومان را از ظالمان بستانند و ...)[17] و دیگر مواردی که دین مورد تأکید قرار داده، ما را به انتظار مثبت رهنمون میشود.
از سوی دیگر، پیامبر درون یعنی عقل، نیز تکلیف ما را کاملاً مشخص نموده است:
الف) آیا میشود همة احکام و دستورهای الهی در دوران غیبت تا زمان ظهور، تعطیل و بدون متولی و مجری بماند؟ بدیهی است کسی بایستی عهدهدار و حافظ شریعت الهی بوده و پناهگاه ایتام آل محمد(ص) باشد. بایستی به قدر توان کوشید و زمینه را فراهم کرد و عالم را برای آمدن حضرت مهیا نمود: ((فیوطئون للمهدیّ یعنی سلطانه)).[18]
ب) برنامه امام زمان(ع) بسیار عالی، امّا دشوار است؛ زیرا باید تمام جهان را اصلاح کند. از سوی دیگر، از روایات استفاده میشود که امام زمان(ع) و یارانش به وسیلة جنگ و جهاد بر کفر و مادّیگری و بیدادگری غلبه میکنند و به واسطه نیروی جنگی، سپاه دشمن و طرفداران بیدینی و ستم را مغلوب میسازند.
با توجه به این دو مطلب، وظیفه مسلمانان این است که:
اولاً: در اصلاح خود بکوشند و به اخلاق اسلامی آراسته گردند. وظایف فردی و احکام و دستورهای قرآن را عمل کنند.
ثانیاً: دستورهای اجتماعی اسلام را استخراج و بین خود به طور کامل اجرا کنند تا نتایج درخشان آن را عملاً در پیش جهانیان مجسم سازند.[19]
آری، منتظر مصلح، خود بایستی صالح باشد و کار بزرگ امام زمان(ع) انتظاری گسترده میطلبد و برنامه ریزیهای کلان و جهانی: ((انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه شود.))[20] *
2. افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر(عج)
انحراف دیگر، افراط و تفریط در تبیین قتلها و درگیریهای آغاز قیام است.
1-2. برخی هر گونه مبارزه و مجاهدت را از حضرت نفی میکنند و صرفا به دنبال حل معجزه آسای امورند و مهربانی حضرت را به معنای عدم اجرای هر گونه کیفری میدانند. این تفکر انحرافی در زمان خود اهلبیت :نیز وجود داشت:
معمر بن خلاد میگوید: نزد امام رضا(ع) سخن از حضرت قائم(ع) مطرح شد. حضرت فرمودند:
((... لو قد خرج قائمنا(ع) لم یکن الا العلق و العرق و النوم علی السّروج[21]؛ شما امروز سبکبالتر از آن زمانید. قائم که قیام کند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مجاهدتهای پی در پی) روی زینها نیست)).
پیامدها
1. عدم آمادگی و کوشش برای زمینهسازی ظهور.
2. امید کاذب که بسیاری از افراد را در انجام وظایف سست میکند.
خاستگاه
1. معجزه آسا پنداشتن همه امور
2. عدم درک عمیق مهربانی حضرت که با حکمت توأم است.
3. عدم نگاه جامع به دین (صریح آیات و روایات و سیره اهلبیت:).
مبارزه و درمان
علم و بصیرت در دین، بررسی آیات و روایات و سیره اهلبیت: به ویژه درک مطالب ذیل:
1. روشن شدن مسأله امداد غیبی و جایگاه آن در قیام.
2. بررسی رابطه حکمت و محبت، که حکیم، مهربانیاش هم از حکمت او سرچشمه
میگیرد و حکمت هیچگاه نمیپذیرد بر گرگ صفتان ـ که خویی جز وحشیگری و جنایت ندارند و هیچ موعظهای در آنها اثر ندارد و به هیچ صراطی مستقیم نیستند ـ ترحم شود:
ترحم بر پلنگ تیزدندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
2-2. دیدگاه دیگر، ارائه چهرهای خشن و وحشت آفرین است که توأم با قتل و
خونریزی میباشد. این مطلب با روح آیات و رسالت پیامبران و اوصیا: سازگاری ندارد.
پیامدها
1. ایجاد دلزدگی و نفرت نسبت به امام.
2. ترس و خوف از حضرت و عدم پذیرش امام به عنوان پدری مهربان.
3. ناامیدی از انجام اعمال صالح به جهت ترس از عدم پذیرش توسط امام، با این تصور که اکثریت کشته خواهند شد و حضرت اعمال او را نیز نخواهد پذیرفت.
نتیجه اینکه نفرت و خشونت و یأس، باعث عدم انگیزه برای درک و حتی تأمل درباره حضرت و راه و مرام او میگردد.
خاستگاه
1. عدم بصیرت کافی و نگاه جامع به دین.
2. عدم بررسی دلالی و سندی روایات.
مبارزه و درمان
1. با بررسی روایات روشن میگردد که بسیاری از مطالب ارائه شده (قتلهای آغازین، جوی خون، کشته شدن دو سوم مردم و ...) دچار اشکالات بسیار از ناحیه سند و دلالت میباشند.[22]
2. روشنگری توسط اندیشمندان:
الف) جنگ تنها با کسانی است که جز زبان زور چیزی نمیفهمند، نه عموم مردم که با جان و دل سراغ حضرت میآیند.
3. حضرت با مردم مهربان، بلکه مهربانترین افراد است.
((جواد بالمال، رحیم بالمساکین، شدید علی العمال[23] . او نسبت به مال و دارایی، کریم و گشاده دست، با مسکینان، مهربان و با کارگزاران، سختگیر است)).
در روایتی، امام رضا(ع) در بیان صفات امام معصوم فرمود: ((یکون اعلم الناس و احکم الناس و اتقی الناس و احلم الناس و اشجع الناس و اسخی الناس... و یکون اولی بالناس منهم بانفسهم و اشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم و...؛[24] امام، سرآمد مردم در دانش، قضاوت و حکمت، پرهیزکاری، حلم، شجاعت و سخاوت است... او نسبت به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدر و مادرشان دلسوزتر است و... .
3. در نهایت گفتنی است وظیفه یک عالم ـ چنانکه روایات میگویند ـ ایجاد تعادل در خوف و رجا است، نه اینکه دچار افراط و تفریط شده و مخاطبان خویش را به ورطه افراط و تفریط افکند.